واکنش به جهان میان مایه و معناباخته؛ درباره «لاموزيكا سوم» تجربه تازه کارگردانی جلال تهرانی
دسامبر 25, 2023آشنایی زدایی از رئالیسم؛ نگاهی به نمایشنامههای نوستالژی
دسامبر 25, 2023![](https://tehranschool.ir/wp-content/uploads/2023/12/singlecells-848x1200.png)
درام تک سلولی های جلال تهرانی مرا در مقام یک نویسنده به یاد روزگار جوانی ام می اندازد که با سانسور روبه رو بودم. و به اجبار به دنبال راه و روشی میگشتم که بتوانم فضای بیانی خودم را بسط بدهم؛ در همین گشت و گذار، راه و رسمی رازآلود مبهم و پیچیده پیدا کردم که اغلب اوقات تمثیلی و پر کنایه بود. فضاهای شاعرانه طنازانه و مسخره وار به سرعت به انبار مهمات من راه پیدا کردند. روشی یافتم شبیه به لفافه گویی، که قدرت ضربه اش برخی اوقات از بیان مستقیم هم بیشتر بود. آن طور که رایج است ادبیات کنایه آمیز هم در اتحاد جماهیر شوروی و دموکراسی های نوپای اروپای شرقی قرن بیستم ریشه دارد؛ یعنی درست مناطقی از جهان و در دوره هایی که هنرمندان با موضوع سانسور دست به گریبان بوده اند. یک نویسنده ی جستجوگر هنگامی که در مقابلش کوهی از ممنوعیتها و لشگری از مراقبین فرهنگی را مشاهده میکند دست به تطبیق میزند و چیزی که من از خواندن این نمایشنامه کشف کردم این است که سخن همیشه پیروز است و قوی تر از همه ی فشارهای نهادی. جلال تهرانی در «تک سلولیها» سه متن کوتاه را در یک پیکره ترکیب بندی کلاژ] میکند که ازدحام تصویری ست از پرسوناژهای غیر معمول و انسانهای غیر عادی با انبوهی از پرسشهای متافیزیکی و مهمتر از هر چیز تئاترال پاسخها میسوزانند. نوشته تیز است و همچون تیغ پاره میکند به سرعت می توان کشف کرد که پشت این کلمات مهارتی بسیار زیاد و تحریک کنندگی ظریفی وجود دارد. همزمان نبردی دراماتیک جریان دارد در مقابل خودسانسوری نویسنده ی ما از چه چیز حرف میزند؟ هر ژست و هر کلمه ای که نویسنده برای شما طراحی میکند یک دام است که برای شما پهن کرده.
او جهانی پیچیده را در مقابل طبیعت قرار میدهد و نتیجه بررسی را به شما گزارش می کند. این درام از منظر ساختار زبان همچون شعر عمل میکند که شما در حین خواندن آن، تمام کلیدهای حل معما را در اختیار ندارید میدانیم که یک سنت عظیم شعر و افسانه های فلسفی فراوان در ادبیات کهن فارسی وجود دارد. لابد شعر نقش پر رنگی از لفافه گویی را در همان موضوع که پیش از این مطرح کردم در تاریخ به عهده داشته است. جایی که یک گفت و گو مجاز نیست؛ یا به سادگی ممکن نیست. ما دو دهه است که در اروپا قدرت سینمای ایران را کشف کرده ایم. جایی که کارگردانها با کمترین تاثیر را می.گذارند همه چیز به صورت واتر مارک» است. در اینجا هم همینک همین گونه حدود امکانات، بیشترین است. تمرین مستمر تعادل روی طناب من ایران را که تاریخ انسان و تمدن را نمایان کرده و هنوز فرمی از انرژی طغیان نکرده را نشان میدهد دوست میدارم ارزش دریافت و انتشار حتی یک لحظه از فضایی که جلال تهرانی پیش روی ما میگذارد بسیار بزرگ و مغتنم است. تمایل غوطه خوردن در نوشته هایش خالی از ریسک نیست. او مرواریدهایی را در کف اقیانوس آثارش برای ما چیده. جمع کنندگان این مرواریدها وقتی در پی تلاشی بی وقفه برای فهم او به سطح آب می آیند، لبخند به لب نیستند. من پس از خوانش پیگیر او، از یک چیز مطمئن هستم و برای من واضح است که جلال تهرانی ده ها و بسیاری افشائات ممکن را از ما پنهان میکند بر عهده ماست که خودمان را با او منطبق کنیم و غنای لفافه گویی اش را دریافت کنیم و از او سرشار شویم.
این متن مقدمهای است که ماتئی ویسنییک برای ترجمه فرانسوی نمایشنامه «تکسلولیها» اثر جلال تهرانی نوشته است. این ترجمه فرانسوی، نوامبر ۲۰۱۸ توسط انتشارات I’ Espace d’ un instant به نام les unicellulaires منتشر شده است.