رسانه

یک قرارداد با ۵۰ صفحه طلاکوب روی جلد؛ جلال تهرانی

وقتی رادی هاملت با سالاد فصل را می نویسد می فهماند که می تواند عاملت با سالاد فصل» هم بنویسد؛ اما وقتی دیگر این کار را نمی کند می فهمیم که نمی خواهد. ولی نمی توانیم به این فکر نکنیم که این شیوه میتوانست در آثار بعدی اش کامل تر

ادامه مطلب »

تایید محیط؛ جلال تهرانی

از مریم حاتمی چه بگویم مریم شعر بود. او را دو بار دیده ام شاید یادم نمیماند دیگر شادیم از این پیری زودرس که گریبان همه ما را گرفته است که اگر تصادف هم نکنیم کودکی را بی واسطه ای با پیری پیوند می زنیم و خلاص دوبارش یادم هست؛

ادامه مطلب »

اسطوره داوری؛ جلال تهرانی

نمایه نماد و شمایل ایندکس سمبل و آیکون؛ سه وجهه ی شناخته شده در هر چیزی هستند که در معرض حواس ما قرار میگیرد. سالهاست که خواصی غیر از حواس پنجگانه معادلات میان این سه را به هم ریخته اند. سال هاست که این سه به سادگی قابل تفکیک نیستند

ادامه مطلب »

یادداشت جلال تهرانی به بهانه‌ی شروع اولین دوره‌ی کارگاه‌های متمرکز مکتب‌تهران، در تاریخ ۲۲ تیرماه ۱۳۹۰

زندگی مانند تئاتر؛ ساحت چرا نیست. ساحت چگونه است. در زندگی در هر جهان و هر نوع محکمه ای از تو نمی پرسند چرا میپرسند چگونه میپرسند چه کرده ای نمیپرسند تقصیر که بود. جهان بی رحم است و خواهی نخواهی از یک جایی به تو خواهد آموخت که هیچ

ادامه مطلب »

سایه روشن؛ جلال تهرانی

یادداشتی بر نمایش نامه ی «فاجعه ی بکت» چطور میشود آدمهای بکت را به وضوح و روشنی دید؛ وقتی خود او از آن سایه های محو و تار، آنها را دیده است؟! سایه هایی در افق تنیده که شکننده اند و در تکونای حرکتی مدام نه سایه واضح می شود،

ادامه مطلب »

یادداشت جلال تهرانی بر تئاتر منیژه محامدی

اگر بخواهیم نمونه ی نه چندان مشابه آن را معرفی کنیم مرگ پیله ور ارتور میلر است که برای ویلی لومان خیال پرور آرمان طلب ذهنیت گرا در هنگام رویاپردازی دیوارها و درها معنای خود را از دست میدهند، چنان که ما در ذهن خود هنگام عبور از مکانی به

ادامه مطلب »